تبیین 4 ابهام در موضوع قانون حجاب-راهبرد معاصر
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

تبیین 4 ابهام در موضوع قانون حجاب

برای ضابطه مند کردن قانون حجاب در بستر جامعه و هدایت آن به وادی ای که باید باشد، باید مواضع اصلی اختلاف بیان شود؛ به عبارتی چه موافقان و چه منتقدان به ناچار باید تکلیف خود را با هر یک از این وجوه مبحث روشن کنند.
علیرضا رضوانی؛ کارشناس مسائل اجتماعی
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۷ - ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - 2022 August 09
کد خبر: ۱۴۵۷۲۴

واکاوی قانون حجاب، ضابطه مند کردن مبحث چندوجهی

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این تصور اشتباه است چالشی که امروز در رابطه با قانون حجاب با آن مواجهیم را موضوعی جدید فرض کنیم و برای آن پیشینه ای قائل نباشیم. می دانیم این مسئله از ابتدای انقلاب اسلامی موجب اختلاف و ساز مخالف عده ای را فراهم کرد و تا به امروز ادامه دارد. البته نمی شود انکار کرد در بعضی مقاطع به دلایل خاص روانی اجتماعی و البته بیکار ننشستن رسانه های همیشه دلواپس حقوق زنان، برجسته شده و بیشتر بر سر زبان ها افتاده است. 


ذکر این نکته خالی از لطف نیست، بعضی‌ها چالش هایی که عنوان می شود بیهوده فرض می کنند و طرح آن ها را نوعی مصادره به مطلوب به نفع طرف موافق قانون می دانند. خلاصه می توان گفت، معتقدند پیچیده کردن موضوع هدفی جز خارج کردن آن از دامنه حقوق بدیهی و انداختن آن به وادی سردرگم کننده اما و اگرهای بی نتیجه ندارد. می توان در پاسخ گفت، حتی اگر این ادعا برای قسمتی از جامعه مورد بحث قابل قبول باشد، ولی هر مسئله ای که در جامعه برجسته می شود فارغ از موارد نگرشی، حداقل به لحاظ روانی اجتماعی اهمیت بررسی و توصیف دارد.

یک مورد ناامید کننده که موضوع قانون حجاب را در بسیاری موارد به پرتگاه ابتذال نزدیک می کند، ندانستن یا نخواستن پرداختن به محل های اصلی اختلاف و چالش این موضوع است. می دانیم منتقدان آن تمایل زیادی به کاربرد عبارت «حجاب اجباری» دارند، همچنین بسیاری از آنان تمایلی به موضوعات علمی روانی- اجتماعی درباره موضوع ندارند و به دستاویزهایی کمابیش سطحی مانند «اگر این قانون خوب است، چرا دنیا آن را اجرا نمی کند»، متمسک می شوند. این قضیه برای گروهی از مقابلشان هم صادق است، به عبارتی آن ها نیز بسیاری در دام همین بحث های با چاشنی هیجانی بالا می افتند و مواردی از قبیل «اگر دوست ندارید راه باز جاده دراز، بروید خارج از کشور» مطرح می کنند.
 

منتقدان حجاب تمایل زیادی به کاربرد عبارت «حجاب اجباری» دارند، همچنین بسیاری از آنان تمایلی به موضوعات علمی روانی- اجتماعی درباره موضوع ندارند و به دستاویزهایی کمابیش سطحی مانند «اگر این قانون خوب است، چرا دنیا آن را اجرا نمی کند»، متمسک می شوند

در اینجا قصد قضاوت و حکم به نفع هر یک از طرفین موافق و منتقد را نداریم؛ منتهی برای ضابطه مند کردن این بحث در بستر جامعه و هدایت آن به وادی ای که باید باشد، مواضع اصلی اختلاف را بیان می کنیم؛ به عبارتی چه موافقان و چه منتقدان به ناچار باید تکلیف خود را با هر یک از این مباحث روشن کنند:

 

نخست، اینکه آیا موضوع حجاب فی نفسه شخصی است یا ابعاد اجتماعی و حقوقی هم دارد؟ اگر دارد آیا این ابعاد مزایا و معایبی برای جامعه به ارمغان می آورند؟ توضیح بیشتر اینکه رعایت حجاب طبق آنچه برخی از منتقدان قانون می گویند، آیا پوششی شخصی و از امور هویتی است یا اینکه رعایت کردن و نکردن آن می تواند بر سطوح مختلف اجتماعی هم اثرگذار باشد؟

 

هرگونه پاسخ به این سؤال می تواند موارد بسیاری را پیرامون این قانون مرتفع کند و جالب اینکه حتی با وجود پذیرش نظر منتقدان آن که تمایل دارند حجاب را شخصی فرض کنند، این چالش به ظاهر ساده قابل طرح است که حتی امور به ظاهر شخصی مانند استفاده از کمربند ایمنی و یا ماسک زدن، می توانند در مواردی به قانون تبدیل شوند.

 


دوم، اینکه با فرض قبول وجود آسیب های شخصی و علاوه بر آن ضررهای اجتماعی برای رعایت نکردن حجاب، آیا این ارجحیت حاصل می شود ما بند دیگری از حقوق مدنی و بالاتر از آن اصلی اسلامی به نام آزادی انسان در امور مختلف را نقض کنیم؟ می دانیم هر قانونی بالاخره محدودیت و قیدی است بر اصل آزادی، ولی موضوعی اهم باعث می شود این مهم یعنی آزادی را به خاطر آن نقض کنیم، حال سؤال اینجاست آیا قانون حجاب شرایط اهم بودن را داراست؟ 

دور از ذهن نیست اگر بتوان شواهدی آورد مبنی بر اینکه این حجم از روابط ناهنجار و آشفته که در غرب و شرق می بینیم از قبیل طلاق و انواع آسیب های ارتباطی اجتماعی، به نوعی به موضوع پوشش و حجاب مربوط می شود، در نهایت اهمیت این قید بر اصل آزادی را اثبات کرد.
 

سوم، اینکه آیا امر به الزام حجاب به‌وسیله حکومت اسلامی، اصلی در منابع دینی از قبیل قرآن و سنت دارد؟ به عبارتی در این موضوع اتفاق نظر وجود دارد که اصل حجاب مورد تأکید این منابع است، اختلاف بر سر این است چه مستنداتی بر امر به الزام حکومتی وجود دارد؟ البته بنابر نظری، حتی اگر چنین مستنداتی نداشته باشیم، ضرری به اصل قانون حجاب نمی رساند، زیرا اصولاً اسلام دینی اجتماعی است و طبعاً قوانین آن نیز علاوه بر بعد فردی می توانند ابعاد اجتماعی داشته باشند.

چهارم، اینکه بدون در نظر گرفتن تمام اما و اگرهای قبلی، بهتر نیست به نوعی بفهمیم نظر اکثریت جامعه چیست؟ مگر نه اینکه قانون قراردادی اجتماعی بر مبنای رضایت طرفین است؟ چرا بدون در نظر گرفتن تمام این استدلالات له و علیه یکدیگر، به‌طور مستقیم رأی اکثریت را مبنای قضاوت قرار ندهیم؟ البته ذکر این نکته مهم است که قانون حجاب به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است و از طرفی خیلی دشوار است پیدا کردن شواهدی مبنی بر رضایت نداشتن اکثریت مردم، در جامعه ای مانند ایران که دین و سنت در آن نهادینه شده است.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار